سبحانسبحان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

تقدیم به ستارهْ زمینی ام سبحان

کچلیه مامانی

سلام ، چند وقت پیش بابا و دایی خواستن که موهاتو کمی کوتاه کنن تو هم که عاشق آرایشگاهو به قول خودت گیپی کنن موهاتو اما عاقبت کچلت کردن و منم کلی اولش ناراحت شدمو دعواشون کردم ،اما خودمونیما بدم نشد و بهت میاد! همشم که گوشی اینو اونو بر می داری و مدام شماره می گیری و با خودت حرف می زنی.. ...
23 تير 1392

عشق منی سبحان...

  عزیز مامان خیلی وقت بود که نتونستم خاطرات و عکساتو بذارم ،یکی از دلایلشم فروش خونه و نقل مکانمون بوده، آخرای فروردین یه سفر به استان مرکزی رفتیم،هنوز هوا کمی سرد بود اما کلی خوش گذشت. چند روز بعدشم که تولد زهرا، دختر عموت ،کلی شیطنت کردی و وقتی زن عموتم کیک آورد دخل کیک آوردی!!! اینجا هم پارک خلیج فارسه که با مامانی اینا رفتیم و کلی بازی کردی و همش می گفتی اومدیم دریا عروسک مامان که خیلی خیلی هم شیطون + خرابکار +کلی هم شیرین زبونی ،لباسای بابا رو می پوشی می گی بزرگ شدم، یا می گی می خوام برم اداره پول بگیرم واسه مامان نون بخرم و... ...
23 تير 1392
1